یه موقع هایی میشه که از همه چیز خسته میشی و از همه دلسرد انگار همه ی دیوار های اطراقت دارن رو سرت خراب میشن
اصلا همه (از دوست و آشنا و غریبه) انگار تصمیم میگیرن مثه سیگار زیر پا له کنندت تازه بعضی ها هم یه لگدی به ماتحتت میزنن که او نزدیکی ها نمونی
هر چی تلاش میکنی انگار تو یه مردابی که هی داری میری پایین تر
درون نوشت:بعضی وقتابا خودم میگم کاش این سال 2012 زوتر برسه و از همه چیز راحتم کنه
اما از یه طرف دیگه یه حسی میگه کم نیار و دست و پا بزن
برای موندن ......
حداقلش اینه که اگرم دست و پا زدی و رفتی ته مرداب تمام تلاشم رو کردم و نشد دیگه بعدشم نمیسوزی
ولی کلا نمیدونم کدوم حسم درست میگه نظر شما چیه؟
پ.ن این پست هیچ ربطی به پست های قبلی نداره خودم اینو کاملا میدونم صالا هم نمیخواستم تنوع ایجاد شه این گفتم یه وقت ایمانتونو ندین
ابک جان من برای این پست کسی رو خبر نکردم ...
نمی خواستم کسایی که با هم لینک شدیم با
نوشته هام خدایی ناکرده موجب ناراحتیشن بشم ...
یا تاثیر بدی روشون بزارم ...
من همیشه این جور نوشته ها رو برای خودم نگه داشتم ...
از دستم در رفت ...
اما راجع به این پست شدیدا باهات موافقم ...
منم هیچ وقت از تلاش دست برنداشتم اما همیشه جلوی
مشکلات کم آوردم ...
مشکلات امروزه خیلی پیچیده تر از اونی هستن که بسادگی
حل بشن ...
مرد واقعی میخوان ...
نبابا این حرفا چیه اگه ما برای هم نگران نشیم پس قرار کی برامون نگران بشه؟
انشاا.. که هیچ وقت جلو مشکلات کم نیاری
به نظرم منم این مشکلات مرد واقعی میکنن
ایمان...
نمیدونم ابک. ولی گاهی چیزایی هست که هر کاری میکنی نمیتونی بی خیالش بشی.
نمیدونم شایدم اونی که داره نگهمون میداره که نریم توی اون مرداب همون ایمانه.
منم نمیدونم
صبح ها که از خواب بیدار می شی کسلی....نه دلت می خواد از رختخوابی بری بیرون نه دلت می خواد حتی با کسی روبه رو بشی. خلاصه که با هزار زور از جات بلند می شی و می ری سر کار...کاری که یه زمانی تنها دلخوشیت بود و تنها انگیزت...اما الان اون رو هم نمی خوای......................اینایی که نوشتم هم روزای تو بود هم روزای خودم هم روزای همه ی آدمایی که کنارمونن. ایمان به باد می ره وقتی پیامبرت و نبینی ....این رسمِ روزگارِ انگار تو هم دنبال پیامبری ....یک معجزه و باز ایمان .
اما پسررررررر...خدا هست و می شنوه
کی منکره ؟
نمیدونم شاید اگه پیامبر و پیدا کنم اوضاع عوضض شه ولی بازم شاید....
سلام . مرسی که اومدی ! وب تو هم خیل خوشگله ! این قالب قبلی وب منه ! پس قطعا دوستش دارم دیگه ...

!!
بازم بیا و میام و بریم و بیایم و ...
بیخیال . حالم زیاد خوب نیس ! فعلا بای تا های
های قبل بای
مرسی از اومدنت میگفتی یه گاوی گوسفندی چیزی میکشتیم
بروزم با"عشق و سیگار"
تشریف بیارین ...
آمدم
من بودم دست و پا میزدم زودتر برم زیر مرداب و خفه بشم.

بعضی وقتا منم از اون لگدا میخوره دره پشتم
خراب
یورقان پت پیس لچ لوچ بقیشو دیدمت بهت میگم
خراب
ببینم تو چرا از خونت نت نمیایی خسیس زشت ادمتا یه نت مجانی گیر بیاره به دوستاش سر بزنه
درود
به پیوندهای ما افزوده شدی
پاینده ایران
پاینده ایران
ابک جان دیدی آدی خداحافظی کرد ...
آدرینا بانو
۶/۷/۸۹
خداحافظ ...
علی آره دیدم ولی انگار دوباره برگشت
ابک جان نمیخوای بروز کنی ...
بروزم با ؛؛ مثل همیشه کنار مامان نشستم ؛؛
علی جات خالی یه سفر رفته بودم با دوستان که هم باعث شده بود جوابتو ندم هم بروز نکنم اما الان بروزم
درود
تارنگار مهر باستانی به روز شد
پاینده ایران
آمدم
پاینده ایران