قرار وبلاگی

راستشو بخواهید خودمم خیلی وقت بود دلم واسه این قسمت دنیای مجازی تنگ شده بود وقتی اومدم کامنت های الهه و مونس خوندم گفتم زشته به خدا یه دستی به سر و کله اینجا بکشم

جاتون خالی هفته قبل طبق معمول تو محله های قدیمی تهران بودم رفتم تو یه پاساژ و از در پشتیش اومدم بیرون ببینم چه خبره یهو دیدیم انتهای پاساژ یه کافی شاپ هست(البته بسته بودا فک نکنین یه وقت تو ماه مبارک رمضان باز بود) دقیق تر که شدم یه سری صندلی گذاشته تو تراس که یه دید خوب با حال و هوای قدیمی به خونه پیرنیا داره با خودم گفتم خوبه یه بار قرار وبلاگی رو اونجا بذاریم و از اون حال و هوا لذت ببریم خلاصه با خودم قرار گذاشتم بعد ماه رمضون برم ببینم اون منطقه اصلا تحمل یه سری ادم شلوغ کار و داره یا نه که حتما بهتون خبر میدم

مخلص شما خاص ترین کچل دنیا (ابک)