۱. فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران: با منشورکوروش مخالفیم و آن را مخالف سیره امام و آقا میدانیم
۲.حسین شریعتمداری ، مدیر مسوول کیهان: از منشور کوروش، به عنوان خشت نوشته ای یاد کرد که با آن حتی نمی شود یک روستا را اداره کرد!
پ.ن بنده خدا کوروش کبیر اگه میدونست که قراره بعد ها در سرزمین خودش این حرف ها رو در بارش بگن فکر کنم......
نمیدونم اصلا نمیتونم فکر کنم چیکار میکرد؟
نظر شما چیه؟
سلام امروز روز حافظ شیرازی بود به همین خاطر یه فالی گرفتم و گفتم اینجا بزارمش که جناب حافظ هم بدونن ما تو دنیای مجازی هم به یادشون هستیم
بیت اولو دومومشو میذارم تا بدونین حضرت حافظ چی جوابی بهم داده
عید است و آخر گل و یاران در انتظار ساقی بروی شاه ببین ماه و می بیار
دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی کاری بکرد همت پاکان روزگار
پ.ن البته توقع گذاشتن نظر از ایشون رو ندارم
|
وقتی بچه بودیم هرکی از مون می پرسید میخوای چیکاره بشی یا میگفتیم دکتر یا خلبان یا دیگه خیلی میخواستیم بد بین باشیم در مورد خودمون میگفتیم مهندس.
نمی دونم شاید اون موقع ها با شغل دیگه ایی آشنا نبودیم.
بزرگ و بزرگتر شدیم تا کم کم باشغل های بیشتری آشنا شدیم معلم کارمند بانک وکیل وزیر رئیس جمهور دزد مواد فروش راننده تاکسی و...
من چند وقت پیش با یه شغل جالب آشنا شدم شاید برای شما هم جالب باشه
شنیده بوم همه پیشش برن آقایون خانم ها حتی حیوانات ارزشمندی مثه گاو و گوسفند اما نشنیده بودم فرش هم بره پیشش
http://s1.picofile.com/abek/Pictures/DSC06954.JPG
منظورم آرایشگره.
چند وقت پیش تو بازار فرش فروش ها بودم دیدم چند نفر افتادن رو فرش دارن قیچی میزنن بهش.
ازشون پرسیدم:دارین چی کار میکنین
گفتن:داریم آرایش میکنیمش
پرسیدم:یعنی چی
گفتن: وقتی که فرش در حال بافته شدن هست هر رنگ که تموم میشه یه سری نخ اضافه بیرون میمونه این نخ ها بهمراه نخ های اضافی ریشه بعد تموم شدن بافت فرش به وسیله آرایشگر فرش از بین میره
پ.ن البته این آرایشگر در تولیدی های لباس هم وجود داره اما اونجا بهش میگن
خرج کار چین
یه موقع هایی میشه که از همه چیز خسته میشی و از همه دلسرد انگار همه ی دیوار های اطراقت دارن رو سرت خراب میشن
اصلا همه (از دوست و آشنا و غریبه) انگار تصمیم میگیرن مثه سیگار زیر پا له کنندت تازه بعضی ها هم یه لگدی به ماتحتت میزنن که او نزدیکی ها نمونی
هر چی تلاش میکنی انگار تو یه مردابی که هی داری میری پایین تر
درون نوشت:بعضی وقتابا خودم میگم کاش این سال 2012 زوتر برسه و از همه چیز راحتم کنه
اما از یه طرف دیگه یه حسی میگه کم نیار و دست و پا بزن
برای موندن ......
حداقلش اینه که اگرم دست و پا زدی و رفتی ته مرداب تمام تلاشم رو کردم و نشد دیگه بعدشم نمیسوزی
ولی کلا نمیدونم کدوم حسم درست میگه نظر شما چیه؟
پ.ن این پست هیچ ربطی به پست های قبلی نداره خودم اینو کاملا میدونم صالا هم نمیخواستم تنوع ایجاد شه این گفتم یه وقت ایمانتونو ندین